در پرونده فونت جای خالی تجربه ها، دغدغه ها و درد و دل های طراحان و پژوهش گران فونت به خصوص فونت فارسی خالی بود بر آن شدم که تا آن جا که در توانم دارم با این عزیزان گفتگویی انجام دهم، مصاحبه ای که پیش روی دارید گپی است با استاد مصطفی اوجی در روزهای پایانی بهار 1389 در دانشگاه هنر. از شروع فعالیت حرفهای خود برایمان بگویید.
زمانی که دانشجوی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودم فعالیتم را شروع کردم. سالهای 49-50 با آقای ممیز به کانون رفتم و فعالیت حرفهای را در واقع از کانون شروع کردم. از آنجا که رشتهام گرافیک بود، نگاهم با نگاه یک خطاط به خط تفاوت داشت؛ به این دلیل و با توجه به تسلطم به خطاطی، یکسری کارهای گرافیکی روی خط اجرا کردم. کانون مجموعه صفحاتی منتشر میکرد که من و آقای مثقالی با هم کار میکردیم؛ بیشترین بخش این مجموعهها در مورد حروف و خط در گرافیک است.
جهت تنوع فونت فارسی، حروف بُلد ((bold را دسن کردم، بعد از مدتی سایهدارشان کردم. البته کارهای گرافیکیای که در کانون انجام میدادم، نوآوریهایی هم در خط داشت. از سال 49 تا 53، حدود 4–5 سال که همزمان دوره لیسانس را میگذراندم، کارهای گرافیکی آن زمان را، که اکثراً عنوان پوسترها و خود پوسترها و عناصر تلفیقی آنها با فونت است، انجام دادهام.
پس از آن به رویال کالج انگلستان رفتم و همزمان در دفتری در لندن کار میکردم که گرایش فونت و تایپوگرافی داشتند. اولین فونتی که بهصورت رسمی و جدی کار کردم، سفارشی بود که دفتر مربوطه از یک شرکت دانمارکی گرفته بود؛ برای تایپهای دایمو که لاتینش موجود بود و حروف را بهصورت پانچ فشار میدادند و برجسته میشد، میخواستند که عربی - فارسیاش را طراحی کنم. آن فونت را طراحی کردم و بعداً اسم آن ترافیک شد و البته داستانی طولانی دارد که به اسم شخص دیگری مطرح شد. صاحبامتیاز این فونت شرکت دایمو اینترنشتال دانمارک است که در دفتر KCT زیر نظر آقای جوک کینیر(2) طراحی کردم و مدارک آن هم موجود است.
حروف دیگری، که در سیستم زرنگار به نام اوج هست را نیز طراحی کردم که البته خیلی بد برنامهریزی شده است و کرنینگها و فواصل بین کاراکترها آن طور که باید تنظیم نیست. حروف یاقوت را هم اصلاح کردم، البته جایی عرضه نکردهام. یاقوت فرم بسیار خشنی دارد و در واقع با به کار گرفتن نوعی از قوسهای لطیف نستعلیق و نسخ ایرانی، خط بسیار نرمی از آن ایجاد کردهام.
به نظر شما، چرا طراحان گرافیک در ایران به سمت طراحی حروف نمی روند؟ آیا علت آن نبودن سفارشدهنده است؟
اول اینکه سفارشدهنده وجود ندارد، چون هر فونتی به آسانی و بسیار ارزان در دسترس است. دیگر اینکه، قانون کپی رایت وجود ندارد.
در طراحی حروف هر حرف یک آرم است، نزدیک به 90 کارکتر وجود دارد، همراه با علامت سوال و تعجب و ... . در انگلیسی 26 حرف بزرگ و 26 حرف کوچک داریم که جمعاً 52 حرف میشود، ولی در فارسی مثلاً حرف "ب" 4 کارکتر یا "ج" 4 کارکتر دارد، و متأسفانه کسی اشراف به این کار ندارد. کسی که کار طراحی حروف فارسی میکند باید حتماً به خط فارسی اشراف کامل داشته باشد؛ بهخصوص به خط نسخ چون تمام فونتهایی که طراحی میشود بر اساس خط نسخ است. دیگر اینکه باید ساختار حروف لاتین را هم خوب بشناسد. همچنین باید در طراحی قوی باشد و بتواند یک فرم را بهخوبی ساده کند؛ به عبارتی باید هم گرافیست خوبی باشد، هم خوشنویس خوبی باشد و البته حروف لاتین را هم خوب بشناسد. یک مسئله مهم که در طراحی فونت و حتی در طراحی آرم مطرح است، مسئله خطاهای بصری (optical illusion) است. طراح باید به گونهای طراحی کند که برخی عناصر با اینکه واق

پس شما یکی از علتهای اساسی را ضعف دانش طراحان گرافیک میدانید؟
بله، متأسفانه برخی حتی خط فارسی را هم خوب نمیشناسند.
نظرتان درباره مسائل مالی که برخی طراحان از آن گله میکنند چیست؟
به اعتقاد من حتی اگر بودجه هم تأمین شود و همه شرایط آماده باشد، مطمئن باشید که کار موفقی از آب در نمیآید؛ برای انجام یک کار باید ابزار آن را داشته باشیم که متأسفانه آن ابزار وجود ندارد.
وقتی من خط نسخ را نام میبرم، هر نسخی منظور نیست؛ مثلاً نسخ خطاطان زمان قاجار یا قبل از آن مانند نستعلیق، به نوعی در آفرینش سواد و بیاض فیالبداهه عمل شده و مثلاً "فی" روی "ب" گذاشته شده است. طراح باید آن قدر تسلط داشته باشد که روی یک خط کرسی همه را به هم بچسباند و در عینحال مشکل فضای منفی - مثبت کم داشته باشد یا اصلاً نداشته باشد.
قبل از رفتن به انگلیس روی خط لاتین اشراف چندانی نداشتم و نزد آقای کینیر ساختار خط لاتین را آموختم. پیش از انقلاب، با شناخت خوبی که از خط نسخ داشتم، یک کرسی دقیق و مستقل برای آن تعریف کردم؛ چیزی که الان در فونتهای فارسی میبینم، تا در خطوطی مانند سُربی و روزنامهای.
وقتی Line های خط ترافیک را میکشیم در حقیقت 4 Line دارد؟
بله، 4لاین بسیار دقیق دارد. یعنی باید داشته باشد. استروکهای پائین مثل "و" "ر" "ن" "س" "ش" "ع" و تمام آنهایی که از خط کرسی اصلی پائینتر میآید. این حروف در طراحی حروف لاتین روی بیسلاین هستند و خط بالایی، الف و لام و کاف و آنهایی که بالای کرسی هستند، در اصطلاح با اسندر میزان میشوند.
شما گفتید که پایه حروفی که طراحی کردهاید از لاتین گرفتهاید؟
بله پایه طراحی را از لاتین گرفتهام.
آیا همتای لاتین هم برایش طراحی کردهاید؟
یکی از فونتهایم را طراحی کردهام. در پروژهای به نام "همنشینی حروف فارسی و لاتین".
برای ترافیک، فونت لاتین هم سفارش داده بودند؟
خیر، شرکت دایمو خواسته بود که ضخامت خط ترافیک کاملاً یکنواخت باشد، مثل Helvetica (3) که برای پیدا کردن آن حروف از خط Transport (4) استفاده کردیم؛ چون این خط هم مانند Helvetica است و فرمهای فارسی آن را از حروف زر بُلد گرفتیم، ولی اساس کار همان Transport بود.
روشهای تدریس زیادی برای طراحی حروف وجود دارد؟ بله، روش زیاد است ولی نتیجه چیست؟ چون نتیجه است که نشان میدهد کدام روش درست است. نتیجه است که زمانی Text میشود یا کالیگرافی یا بیلبورد که بایستی به گونهای باشند که از فاصله دور خوانده شوند و حروف درهم نروند یا از هم باز نشوند. نظرتان راجع به اینکه از روی لوگوتایپ، مثلاً از روی نشانه "بیمه آسیا"ی آقای اسدالهی حروف طراحی کنیم چیست؟ به نظرم اشتباهترین کار است. به اصطلاح سرنا را از ته نواختن است.
روش تدریستان برای طرحی حروف فارسی چگونه است؟
یک ترم حتماً آموزش خوشنویسی خط نسخ میدهم تا دانشجویان تمام تناسبات و اصول را بیاموزند. ترم دوم مسایل Conceptual حروف را یاد میدهم که چگونه محتوا را در یک کلمه نشان دهند، مثلاً غم را به گونهای بنویسند که غم در آن دیده شود یا تعصب و... . ترم سوم هم یکسری حروف طراحی میکنند و ترم چهارم طراحی مونوگرام و لوگوتایپ و... .
طراحی لاتین هم آموزش میدهید؟
خیر چون وقت محدود است، اما درحد لوگوتایپ آموزش میدهم.
تا به حال به این فکر نکردهاید که روش تدریس خود را بهصورت یک کتاب مدون منتشر کنید؟
کار بر روی حروف باید تحت حمایت مکانی چون دانشگاه باشد. اگر کتابی در روش تدریس هم نوشته شود، باید به دانشگاهها داده شود. امروزه هر کسی روش تدریس خود را دارد و همه تصور میکنند روش آنها درست است.
با توجه به سابقه طولانی در این زمینه، به فکر تشکیل گروه برای تهیه شناسنامه فونتها نیستید؟
این کار مستلزم وجود حامی مالیست। اگر من کاری در زمینه فونت انجام دادهام، در واقع از روی علاقه بوده است। کار من Self Promotion است و کارفرمای خودم بودهام، من هم مثل یک نقاش برای لذت خودم فونت را طراحی کردهام। مثلا فونت اوج را پس از طراحی ارائه دادهام و از من خریداری شده است.
تاکنون به فکر اصلاح فونتهایتان (مثلاً فونت ترافیک) نیفتاده اید؟
اگر حامی یا سفارشدهندهای وجود داشته باشد تا هزینه کار را تأمین کنـــد، مسلماً بسیار از این کار لذت میبرم। به نظرم بیشترین نیاز ما در گرافیک امروز نه پوستر، لوگو و لوگوتایپ خوب، بلکه فونت خوب است؛ زمانیکه فونت خوب داشته باشیم، به تبع آن پوستر خوب هم خواهیم داشت و فونت بخشی از آن اثر گرافیک خواهد بود. معتقدم اگر کسی میخواهد کار ماندگاری داشته باشد و نیاز جامعه را نیز برطرف کند، طراحی فونت خوب بهترین کار است.
همانطور که اشاره کردید،یکی از مشکلات طراحان این است که مثلاً فونتی را برای مجله یا کتاب انتخاب میکنند و اگر در آن کتاب به یک کلمه لاتین برخورد کنند دچار مشکل میشوند.
بله، حتی کار دو زبانه، که معمولاً باید نزدیکترین فونت را انتخاب کنند، که اکثراً وجود ندارد. کسی تا به حال حروف فارسی را مثلاً با فونت Time انگلیسی تطابق نداده است. البته کاملاً شبیه هم نمیشوند، بلکه عناصری تطبیقی دارند.
به نظر میرسد زمانیکه فونت فارسی طراحی شده باشد، طراحی حروف لاتین آن کار دشواری نخواهد بود؟
اینطور نیست، چون لاتین هم قواعد پیچیده خاص خودش را دارد. نمیتوان گفت که مثلاً براساس خط «زر»، یک حروف لاتین طراحی کنیم، بلکه بر عکس این موضوع اجراییتر است؛ یعنی از لاتین به فارسی.
فونتهایی که در حال حاضر برای Text استفاده میشود چه مشکلاتی دارند؟
فونتها بهگونهای طراحی شدهاند که اگر شما از 6-8 پوینت پائینتر بیایید، به لحاظ فیزیکی و اپتیکی بعضی جاها خورده میشود، مانند انتهای جیم یا شکستگی جیم یا واو. در طراحی حروف همه اینها باید در نظر گرفته شود.
در فونتهای خودتان رعایت شده است؟
در بین فونتهایی که طراحی کردهام، در فونتی که شبیه یاقوت است و به عنوان Text طراحی کردهام این را موارد را در نظر گرفتهام.
یعنی شما اعتقاد دارید که فونت متن و فونت تیتر باید جداگانه طراحی شود؟
ممکن است ساختار کلی یکی باشد، ولی روی مسائل فیزیکی و ضخامتها باید دوباره کار شود، زیرا زمانی که ما استروک میدهیم یک با ضخامت یکسان دور همه حروف قرار میگیرد و تناسبات تفاوت میکند و جاهایی باید حتماً اغراق شود و جاهایی کم شود. مثلاً حفرههای «و» اگر بدون تناسب باشند، خورده میشوند.
پس فونت یاقوت اصلاح شده را که در سایت شما موجود است، برای Text پیشنهاد میکنید؟
بله
آیا معتقدید برای محصولات دنیای مدرن اینترنت، گوشیهای موبایل و...، باید فونت جدیدی طراحی کنیم که با فرهنگ نوشتاری و گفتاریمان همسان باشد، همانطور که عرب زبانها این کار را کردهاند و ما از آن استفاده میکنیم؟
همانطور که گفتید عربها برای خود حروفی کاربردی طراحی کردهاند که ما از آن استفاده میکنیم، ولی از آنجا که ما کاراکترهایی مختص زبان خودمان داریم - مثلاً «ی» بدون نقطههای زیر آن و ...- میتوانیم فونت جدید و مخصوصی داشته باشیم؛ هم از نظر رسمالخط ایرانی و هم از نظر زیباشناسی خط ایرانی. چون به هر حال خطی که عربها طراحی کردهاند سلیقه ما را اغنا نمیکند. در صورت وجود حامی، میتوان خطی طراحی کرد که حتی زیباییهای خط نستعلیق را داشته باشد.
نظرتان راجع به خطوط نستعلیقی که بهصورت فونت و نرمافزار در بازار هستند چیست؟
خطوط نستعلیقی که وارد نرمافزار شدهاند را همه نمیتوانند استفاده کنند. مسئلهای که در نستعلیق وجود دارد، به اصطلاح خطاطها، سواد و بیاض و به اصطلاح ما فضای مثبت و منفی است و نیز خط کرسی. خط خوب نستعلیق را حتماً باید یک خطاط بنویسد و یک فرد معمولی نمیتواند بنویسد، زیرا بر اساس کمپوزسیون، خطی که خطاط میخواهد ایجاد کند، کشیدگیهای فرمهای مختلفی را انتخاب میکند، ولی یک اپراتور این قابلیت را ندارد و نتیجه کار حتی زشتتر از خطی مثل یاقوت یا خطوط دیگر میشود.
یعنی شما اعتقاد دارید که کار بیهودهای بوده و به خط ضرر زدهاند؟
ضرر که خیر، ولی برای همگان قابل استفاده نیست.
یعنی یک خطاط یا طراح گرافیک باید از آن استفاده کند؟
بله، مثلا کتابهای درسی را با خط نستعلیق نوشتهاند، ولی کار اپراتوری آن را یک خطاط انجام داده و کرسیبندی کرده است و این موفق است.
یعنی استفاده کنندهاش مهم است؟
بله، چون یک خطاط خوب فقط این نیست که بتواند «ی» یا «ن» را خوب بنویسد، بلکه باید بداند کجا آن را بگذارد، کجا بکشد، چه فرم «هـ»ای را کجا استفاده کند، و حتی فواصل نقطهها را چگونه روی هم بچیند که انسجام بصری خوبی داشته باشد و همهی اینها مهم است.
در مورد بقیه فونتهای که این نرمافزارها چطور مثل ثلث و نسخ و... ؟
آنها نیز همین مشکلات را دارند، چون مثل فونتهای یاقوت و تیتر نیستند که بدون توجه به صفحه مانیتور تایپ شوند و کنار هم بنشینند، هر کاراکتری باید جابجا شود و خطاط فیالبداهه یک کمپوزسیون بچیند.
خود نرمافزارها چطور؟چلیپا،میرعماد یا کلک؟
در بین اینها کلک بهتر است। ظاهرا آقای اخوین آن را نوشتهاند. یقیناً از چلیپا بهتر است، منتها کسی که با آن کار میکند، باید مسلط باشد و هر کلمه را در ارتباط با بقیه کلمات چگونه بنویسد که از لحاظ بصری زیباتر باشد. در چلیپانویسی قواعد خاصی وجود دارد و باید تناسب وجود داشته باشد و مثلاً در دو مصراع چه حروفی باید کشیده شوند که جوابگوی هم باشند و خطاط میداند کجا کشیدگی لازم است، بعضی نرمافزارها کشیدگی را در جای نادرستی اعمال میکنند، مثلا بین «م» و «ن» در کلمه «انجمن» که باعث بـــدخوانی آن میشود.
2. Jock Kinneir http://designmuseum.org/design/jock-kinneir-margaret-calvert
3. Helvetica http://en.wikipedia.org/wiki/Helvetica
4. Transport http://en.wikipedia.org/wiki/Transport_ (typeface)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر