صفحات

۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی


Design on T-shirt:
Calligraphy | Nima Ushij's poem
Design By: Shoeib Abolhassani


طراحی روی لباس:

کالیگرافی | دست‌ها می‌سایم

تا دری بگشایم

به عبث می‌پایم

که به در کس آید

نیما یوشیج

اثر:شعیب ابوالحسنی

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

طراحی روی لباس:

کالیگرافی | آسمان

اثر:شعیب ابوالحسنی

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

مصاحبه با مسعود نجابتی

برای مجموعه مصاحبه هایم درباره فونت، نمی شد از کنار اسم مسعود نجابتی به همین سادگی گذشت طراح گرافیکی که مجموعه کارهایش چیزی را که در ذهن به یادگار می گذارد، ترکیب هایی از رنگ های ایرانی، حروف ایرانی، شکل ها و بافت های ایرانی و راستش اگر بگوئیم یک گرافیک بومی و ایرانی که رنگ و بوی مذهب هم در آن به شدت به چشم می آید پر بی راه هم نگفته ایم.

همیشه از حسن اخلاق و مهربانی او دورادور شنیده بودم، اما شنیدن کی بود مانند دیدن، روزهای اول تیرماه بود با ایشان تماس گرفتم و برای یک روز وسط هفته در قم با ایشان قراری را تنظیم کردیم، در راه سؤالاتم را مرور می کردم و کتاب خط در گرافیک را ورق می زدم، دانشگاه علمی کاربردی در خیابان صفائیه وعدگاه ما بود. در دانشگاه هم همه از ایشان تعریف می کردند من کمی زود رسیده بود و ایشان در کلاس درس بودند وقتی آمدند و ایشان را دیدم و کار اصلی مان را شروع کردیم همه آن تعریف ها و... به یادم می آمد به راستی که نازنین مردی هستند ایشان، متنی که پیش رو دارید و در دو قسمت در سایت ارائه می شود گفتگوی من با ایشان درباره کتاب خط در گرافیک و فونت پرشیا و کمی هم مسائل مربوط به طراحی حروف در ایران است.

آقای نجابتی كتاب خط در گرافيك در دو ورژن چاپ شده يكبار سال­هاي اول بود و چند سال بعد عوض شد و يكسري كارها از كتاب جدا شدند و يكسري كارهاي جديد به آن اضافه شدند. همان زمان هم كه كتاب چاپ شد، و فكر كنم جزو اولين كتابهاي گرافيكي بود، يكسري انتقادهايي داشت و خيلي از طراحان معترض به اين بودند كه اسم كارهایشان به اشتباه در كتاب چاپ شده و غيره... .اما نكته­اي كه در آن وجود دارد اين است كه درون كتاب مملو از كار است و بچه­هايي كه مشتاق گرافيك هستند در دوران هنرستان با كار طراحان گرافيك آشنا می شوند. در این کتاب روش تدريسی وجود دارد كه متأسفانه در دبيرستان­هااجرا نمي­شود و كتاب تبديل شده به يك منبع كه بچه­ها از روي آن كپي برمی دارند (طبق تجربه­اي كه من داشتم و در چند هنرستان ­رفتم و فعاليت­هاي آنها را از نزدیک ديدم) مي­خواهم بدانم كه این كتاب از كجا و به چه صورتي به شما سفارش داده شد و روند آن چگونه بود؟ در كتاب نوشته شده: "مسعود نجابتي به همراه تيم مؤلف" يعني احتمالاً عده­اي ديگر هم با شما كار مي­كردند....

داستان كتاب به اين شكل بود كه در سال 1379 سازمان برنامه­ريزي كتابهاي درسي، بررسي­هايي انجام داده بودند، و با آدم­هاي مختلفي صحبت كرده و به نتيجه نرسيده بودند ودر نهایت به سراغ بنده و آقاي عابديني آمدند. يعني ما دو نفر در جلسه­اي كه داشتيم قرار شد اين كار را انجام بدهيم؛ و مشكل كار هم اين بود كه اين كتاب سابقه­اي نداشت.كتابي هم كه سال­هاي قبل تحت عنوان خط در گرافيك در هنرستان­ها تدريس مي­شد با آن چيزي كه مي­خواستند مطابقت نداشت و انتظاراتشان را برآورده نمي­كرد. يعني چيزي نبود كه دوباره بشود با تغييراتي براي چاپ آن راآماده كنيم. آنها چيز جديدي انتظار داشتند متناسب با شرايط روز و بحث­هاي تايپوگرافي موجود در جامعه و نياز بچه­ها.

ما با توجه به مشكلاتي كه عرض كردم و بعضي از افرادي كه اين كار را قبول نكرده بودند درگير اين پروژه شديم. طبيعتاً يك آزمون و خطايي هم در كار بود، چون سابقه­ي خيلي مشخصي نداشتيم و چيز مكتوبی هم به دست ما نرسيده بود. و ترجمه كردن و معادل­سازي دانش غرب هم در زمينه­ي تايپوگرافي - كه سال­هاست دارند به آن مي­پردازند- براي كتاب هنرستان با توجه به تفاوت هاي ساختاري بين نوشتار ما و غرب، خيلي كارساز نبود. اين بود كه ما بايد يك كار تأليفي انجام مي­داديم یعنی از ابتدا شروع و تجربه مي­كرديم. به همین خاطر در كار آزمون و خطا هم دخيل بود.

قرار شد كه اين كتاب به صورت آزمايشي وارد مدارس شود و انعكاس و عكس­العمل هنرآموزان و هنرجويان را دريافت كنيم و بعد در تكميل آن تلاش كنيم. البته در كتابي كه در آموزش و پرورش براي بار اول تأليف مي شودبه طور معمول اين روند طي مي شود، يعني يك تست يك­ ساله، دو ساله و يا سه ساله برایش انجام مي­دهند و بعد براي چاپ نهايي فرستاده می شود. به هر حال اين كتاب با اين توضيحات كه عرض كردم به بنده و آقاي عابديني سپرده شد. ولي به دلیل گرفتاری، آقاي عابديني در مرحله­اي از پروژه كنار رفت و بيشتر اين بار بر دوش خودم افتاد.

در این مدت دو سه ورژن از اين كتاب با تغييرات ساختاري منتشر شد كه ورژن آخر نسبتاً راضي ­كننده ­تر است و مشكلاتش هم كمتر است. نكته ­ي مهم كتاب هم برخلاف آن چيزي كه دوستان عنوان مي كنند و شما هم اشاره كرديد تصاوير زيادش نيست. اتفاقاً، به نظر من براي اولين بار به تئوري قضيه پرداخته شده است. حالا هرچند كه ضعف­هايي هم دارد. خيلي جاهاانتقادهايي نسبت به كتاب شده است. وقتي چيزي وجود نداشته باشد طبيعتاً نقد و يا پيشنهادی هم وجود ندارد. من از نقد استقبال می کنم، اگر خالي از غرض باشد. همين انتقادات مي­تواند سازنده باشد، همین نكاتی كه توسط همكاران و يا معلمين هنر اشاره شد، باعث شد كتاب به سمت بهتر شدن پیش رود و به نظر من اين اتفاق خجسته­اي بود. حجم زياد عكس را هم که خودم اصرار داشتم در كتاب باشد براي اين بود كه خيلي از هنرجويان در مناطق دور افتاده و محروم شهرستان­ها كه امكان رفتن به نمايشگاه ها و يا دسترسي به كتاب هاي گرافيك را ندارند، با بعضي از آثار گرافيك در اين زمينه آشنا بشوند.

به هرحال اين كليت كتاب بود و تا امروز هم كه در خدمتتون هستيم درصدد بهتر شدن كتاب هستيم. و اصولاً اين اسامي که اشاره کردید به عنوان كميسيون برنامه درسي در هر كتابي وجود دارد.اين ها كتاب را بررسي مي كنند و نظر كارشناسي مي دهند .چون دراين كتاب براي اولين بار يكسري مباحث مطرح مي شد طبيعتاً آن تيم و آن كميسيون هم نسبت به اين نظرات آشنايي قبلي نداشتند؛ براي همين مشكلات كتاب كه خودتان هم در جريان هستيد توسط كميسيون ناديده گرفته شد و کتاب به چاپ رسيد و در مراحل بعدي اصلاح شد. عرض كردم در شرايطي کتاب تألیف شد كه هنوز خيلي از مسائل حتي در جامعه نمايشگاهي هم وجود نداشت و به صورت عملي درگيرش نشده بوديم چه برسد به صورت نظري و تئوري.

هميشه گفتم اگر ديگر همكاران،از سن هاي مختلف، نسل پنج، نسل هاي بعدي بيايند وكمكي بكنند و مطالبي را اضافه كنند از آن استقبال می کنم. سايتي هم براي اين قضيه در سازمان برنامه ريزي كتابهاي درسي كشور هست كه كتاب ها برروي سايت قرار داده مي شود، نظرات را دريافت مي كنند و حتي مي توانند اين ها را در همان سايت در واقع به فضاي كتاب اضافه كنند و اگر مورد تأييد قرار بگيرد، توسط مؤلف و يا گروه كميسيون به كتاب اصلي هم اضافه مي شود؛ و در واقع فضايي را ايجاد مي كند تا هر كتابي بهتر شود.

اين نتيجه­اي كه امروز به دست بچه ها رسيده هم با توجه به تمام اين نظرات دريافتي معلمين و آن 2 ساعتي كه در هفته براي اين واحد در نظر گرفته شده و تمام محدوديت هايي كه سازمان براي مؤلف در حد آيين­نامه ايجاد مي كند به دست آمده است.

اين محدوديت هايي كه ايجاد مي­كردند شامل چه چيزهايي بود؟

مثلاً در آیین نامه واحدهایی برای 2 ساعت در هفته تعیین شده که مؤلف کتاب مربوط به آن واحد، باید کتاب را برای این زمان تنظیم و تألیف کند؛ و مطالب بیش از آن را در کتاب های تکمیلی در اختیار هنرجویان قرار دهد. یعنی كتابي بايد تهيه شود كه با توجه به 2 ساعت در حوصله كلاس باشد. و يا محدوديت هاي استفاده از تصاوير كه هر سازمان و يا ارگاني دارد كه ما تا حدّي سعي كرديم اينها را رعايت كنيم؛ و يا استفاده از منابع موجود و يا اجازه گرفتن از افراد و يا مسائل ديگر.

يا بحث مالي قضيه. گاهی ما از کار افرادي مي خواستیم استفاده كنيم و نياز به پرداخت هزينه­اي بود كه سازمان در توانش نبود و يا مبالغي را توسط صاحب اثر طلب مي­شد كه امكان پرداختش نبود. به هرحال اينها محدوديت هايي بود كه در كار بود. طبيعت اين كار اين بود كه كار تيمي باشد نه يك كار فردي كه من اين را از روز اول هم اشاره كردم ولي در توان مالي سازمان نبود كه اين كارانجام شود. به هرحال اگر تيمي درست مي­شد متشكل از چند نفر، با نظرات و نگاه هاي مختلف سنتي و مدرن طبيعتاً كار بهتر مي شد و اشكالات كار هم كمتر مي شد، ولي تشكيل شدن اين تيم زمان مي خواست و اينكه آدم ها قبول كنند كنار هم باشند و نكته مهمتر اينكه اين تيم­ها هزينه بر است. براي تأليف چنین كتابي در سال 79 مبلغ 400 هزار تومان پرداخت شده، بعضي وقت ها همكاران كه مي­ شنوند تعجب مي­ كنند در حالي كه مثلاً تشكيل همچون تيمي همان سال با برآوردي كه شد نزديك به 20-30 ميليون تومان هزينه برای سازمان داشت.

آقاي نجابتي بدون اینکه وارد حاشیه های کتاب شویم من مایل هستم بدانم کارهای انتخاب شده در کتاب به چه صورت از طراحان گرفته شده؟ آیا با اجازه صاحب اثر بوده و با او صحبت شده؟

بسياري از كارها كه در کتاب آمده از منابع موجود در كتابخانه­ها بوده كه هيچ منعي هم براي آنها وجود نداشته است. براي كتاب درسي طبيعي است كه مثلاً شما مي توانيد از كتاب دوسالانه طراحان گرافيك ايران كه رسماً منتشر شده به عنوان منبع تصويري استفاده كنيد. مرحله­ي دوم اين بوده كه ما با توجه به زمان كمي که داشتيم، توانستيم با بعضي از همكاران و طراحان تماس حاصل كنيم و اجازه بگيريم و بخواهيم كه در مورد كارهايي كه در دسترس عموم نبوده - مثلاً از آقاي صداقت جباري و آقاي احصايي و ديگر دوستان - از آرشيو شخصي آنها استفاده کنیم. همچنین از خيلي از دانشجويان كار آورديم و از افرادي كه دسترسي به آنها امكان­پذير نبوده و هيچ آدرس و تلفني از آنها نداشتيم؛ مثلاً يك بار، كاري از آنها در كتابي چاپ شده و مثال خوبي بوده براي آن موضوعي كه در كتاب مطرح شده است.

اتفاقاً خيلي­ها به من گفتند تنها كتابي بوده در اين مدت كه طيف وسيعي از آثار درآن وجود دارند. از جناح­هاي مختلف، از بچه­هاي حوزه و انجمن، از شهرستان ها و دانشجويان و... به قدري به اين كار اعتقاد داشتم كه لزومي نديدم كه فقط كار دانشجويان خودم دركتاب چاپ شود. يا فقط كار دوستان خودم باشد.خيلي هم وسواس داشتم كه مثال خوبي براي يك موضوع پيدا كنم. فرقي نداشت كه اين كار، كار چه كسي هست یا من كارهایش را مي­پسندم و يا نمي­پسندم. موضوع اين بود كه به هنرجو يك مثال خوب ترجیحاً در خط فارسی نه لاتین ارائه بدهيم. و در جاهايي هم كه چيزي پيدا نمي­كرديم به خط لاتين پناه مي­آورديم.

افرادي بودند كه در تايپوگرافي تأثير ­گذار بودند كه اگر بخواهيم اسم ببريم كم هم نيستند و اصرار داشتم از اين آدم­ها براي اينكه واقعاً مؤثر بودند در اين فضا، حتماً كارهایی بياید، حتي اگر با مثال­هاي ما سازگار نبود. يا پيشكسوتاني كه در جامعه براي اولين بار به اين موضوع پرداختند اصرار داشتيم كه كاري از آنها ارائه شود که متأسفانه باز دسترسي به آثار نداشتيم و آرشيو انجمن صنفي طراحان گرافيك و يا موزه هنوز مثل الان كامل نشده بود. به هرحال به همين كتاب هاي موجود در كتابخانه ها بسنده كرديم.

بعضی از همکاران به این معترض بودند که آثارشان در کتاب با نام شخص دیگری چاپ شده است و مشکلاتی از این دست.

اين مشكلاتي هم كه شما اشاره می کنید مربوط به مؤلف و يا سازمان نيست. كتابي در بازار درآمده اثری را رسماً با نام یک طراح چاپ كرده و ما به استناد آن كتاب تصوير را استفاده کردیم. اينكه حالا طراح دیگری شاكي هست و اسنادي دارد كه این کار پروژه­ي شخصي ایشان بوده و سرقت شده و... ديگر مسائل شخصي است و به كتاب مربوط نمي­شود. اگر اعتراضي هم وجود دارد به كتاب مرجع هست و دیگر مربوط به کتاب خط در گرافیک نمی شود و حقیقتاً ایرادی نیست که بشود به آن پرداخت.

در ورژن بعدی کتاب تغییراتی اعمال شده،از جمله نوع صفحه بندی و رنگ سبز صفحات، حذف تعدادی از بخش ها- به خصوص جاهایی که مورد مناقشه بود مثل همان مالکیت بعضی آثار- و نیز اضافه شدن بعضی بخش ها مثل بخش طراحی قلم.که واکنش های متفاوتی را برانگیخت مثلاً بعضی از اساتید معتقدند که در چنین مقطعی آموزش مبحث طراحی قلم برای هنرجوی دبیرستانی زود است و هنوز پیش نیازهای آن را فرا نگرفته است - گرچه به نظر خود من به عنوان یک هنرجوی گرافیک همین مکتوب کردن انواعی از روش تدریس طراحی قلم کار جدیدی بود.- یا به فرم صفحه بندی و رنگ آن ایراداتی گرفته شد و بیان شد که کتاب تبدیل به یک تجربه ی هنری گرافیکی شده تا یک کار حرفه ای. نظرشما در مورد این تغییرات و انتقادات چیست؟

در مورد صفحه آرایی که مؤلف دخالتی ندارد، بخش کمسیون برنامه ریزی کتب درسی، وقتی کتاب را از مؤلف می گیرد، تایید نهایی می شود و به بخش صفحه آرایی سازمانی که مستقل است فرستاده می شود. مگر اینکه در قرار دادی که از اول با مؤلف امضا می کنند این مورد هم گنجانده شده باشد که صفحه آرایی هم به عهده ی خود مؤلف است. که ما چنین چیزی نداشتیم. درباره صفحه آرایی کتاب می توان با خود سازمان مستقیم صحبت کرد.

به نظر من این کتاب در مقایسه با کتاب قبلی خیلی بهتر است. در کتاب قبلی صفحه آرایی خیلی ایراد داشت و حتی بچه ها درخواندن کتاب مشکل داشتند. مثلاً گاهی پاراگراف به اشتباه به صفحه بعد یا ستون مقابل منتقل شده بود و درک مطلب سخت شده بود. و درمورد محتوا که اشاره فرمودید من خودم جزو افرادی هستم که معتقدند طراحی فونت یا قلم نباید در حد هنرستان مطرح شود، اگرخاطرتان باشد در کتاب اولی هم که چاپ شد، انتهای کتاب گفته بودیم که انشااله به مبحث طراحی قلم در دوره ی کاردانی می پردازیم، و قرارمان هم با آموزش پرورش این بود که کتابی در مقطع کاردانی تألیف شود. و این بخش در آن کتاب باشد. - البته فکر می کنم که با توجه به پیشنهادی که بنده دادم، آقای خان جانزاده دارند این کار را برای دوره های کاردانی انجام می دهند.- ولی به اصرار آموزش پرورش و معلم ها که نظراتشان را دریافت کرده و در کمیسیون بررسی کرده بودند این بخش به کتاب اضافه شد. من خودم اصراری بر این قضیه نداشتم. این اتفاق هم به واسطه زحمات جناب آقای جباری افتاد یعنی این بخش از کتاب را ما مدیون توضیحات ایشان هستیم و نیز پایان نامه ی یکی از دانشجویان ایشان خانم سهیلا نصرتی که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران انجام داده بودند. و ما این بخش را عیناٌ به کتاب اضافه کردیم. من خودم چون خیلی به صورت حرفه ای وارد بحث طراحی فونت و قلم و حروف نشدم، از ایشان خواهش کردم که این رساله را در اختیار آموزش و پرورش قرار بدهند. قرار هم شد که در این شماره تشکر یا اشاره ای هم به این قضیه در فصل مورد نظر شود. در کل مطالبی را با اصرار کمسیون اضافه کردیم، مطالبی را به خاطر انعکاس نظر معلم ها حذف کردیم و در جاهایی که حس می کردند کتاب سنگین شده، ویرایش کتاب توسط گروه ویرایش آموزش پرورش تغییر کرد و من دخالتی نداشتم.

آیا همچنان کتاب خط در گرافیک تحت نظر خودتان هست و براساس نقدهایی که بر آن می شود اصلاحش می کنید یا نه ؟ یا اینکه این پروژه را فراموش کرده اید؟ همچنین بر طبق فرمایشات خودتان، سفارش دهنده سال 79 به شمامبلغ 400هزار تومان پرداخت کرده است. آیا بعد دوباره برای تلاش های تکمیلی هزینه ای پرداخت شده یاخیر؟

هزینه ها آنقدر قابل توجه نیست که بتوان راجع به آن صحبت کرد. برای همین متأسفانه خیلی از حرفه ای های ما وارد عرصه تألیف نمی شوند و حق دارند چون برای چنین پروژه ای وقت قابل توجهی را می گذارند و خوب به لحاظ منطقی مقرون به صرفه نیست؛ و شاید آموزش و پرورش هم در توانش نیست بیش از این پرداخت کند. حالا من وارد این مبحث نمی شوم فقط می خواهم بگویم این کار در یک چنین شرایطی انجام شد و علت اینکه این کار به بنده واگذار شد نه اینکه من بهترین فرد بودم، شاید در واقع برای این بود که قبول کردم که با این شرایط این کار را انجام دهم. در واقع بهتر از من کسانی بودند که کار انجام بدهند منتها نه با این مبلغ و زمان کم. و نکته ای را هم می خواهم اضافه کنم، این کار انجام شده و آموزش و پرورش هم بعد از قراردادی که با هم داریم اجازه دارد هرگونه دخل و تصرفی در کتاب با توجه به نیازهای سازمان و مخاطب ایجاد کند. لزومی هم ندارد که حتماً من را در جریان قرار بدهند ولی لطفشان تا حالا شامل حال من شده واز من خواستند این تغییرات را خودم ایجاد کنم.

چرا برخی نشانه ها ی خوب مثل نشانه ی "رضا عباسی" (کار زنده یاد ممیز) که از نظر من به عنوان یک مدرس نشانه ی مهم و قابل تأملی است از کتاب حذف شده؟

این واقعاً ربطی به من ندارد، البته اگر در جلد اول یادتان باشد با اتودهای آقای ممیز این نشانه را آورده بودم که بچه ها حتی اتودها را ببینند، بنده هم به عنوان یک معلم به این قضیه واقفم ولی تصمیم گیری در تمامی مراحل کتاب با بنده نیست و بنا بر ملاحظاتی حذف و اضافه دارند .

شما چند درصد از کار راضی هستید؟ با توجه به تمام محدودیت ها.

من در کل از اینکه این کارشکل گرفت راضی هستم و درصد خیلی اهمیت ندارد. مهم این است که این اتفاق افتاده است. به نظرم برای هر چیزی که دغدغه ذهنی ماست درفضای گرافیک و زندگی بالاخره باید از یک جایی شروع کنیم. این شروع مهم است. با توجه به نو بودن مبحث تایپو گرافی و همینطور تغییراتی که کتاب به مرور در چند سال گذشته کرده و همچنان در حال رشد است، رشد این کتاب را من به فال نیک می گیرم و از آن راضی هستم.

آقای نجابتی، با توجه به تعداد کم کتب چاپ شده در زمینه خط در گرافیک، آیا شما تا به حال به فکر تألیف کتابی در این زمینه افتاده اید؟ چون شما در زمینه گرافیک فرد با اعتبار و با تجربه ای هستید و جوان ها می توانند از تجربیات شما استفاده کنند.

خیلی ممنون که لطف دارید در قبال من، و بخشی هم واقعیت ندارد.اما زمان من هم محدود است، من هم آدمی هستم مثل آدم هایی که می شناسید، یک بضاعت کمی دارم و مشغول یک سری کارهستم و بخشی از آن هم تجربی است و متکی بر دانش خاصی نمی شود. یک تجربه شخصی است که گاهی اوقات به کار حرفه ای هم سرایت می کند واشتباهاً هم روی جلد کتاب های مختلف چاپ می شود به واسطه علایق شخصی یک ناشر، ولی نمی شود همه را دال بر این که فرد توانایی ارتقا هر کاری را داشته باشد دانست. حالا بخشی را هم می گذاریم به حساب لطف و محبت دوستان وهمکارانمان.این قضیه یکی از دغدغه های شخصیم بوده این قضیه حتی سالی که قرار داد کتاب آموزش و پرورش را بستیم هم پیشنهاد شده بود که سر ریز مطالب که بیش از انتظار آموزش و پرورش هستند را یک کتاب کنم، که به هر دلیلی اتفاق نیفتاد. من هم مشکلات خودم را دارم، تدریس و سفارشات بازار و انتظارات مختلف و زندگی شخصی حالا اگر نشده شاید بخاطر همین مسائلی که خدمتتان گفتم.

از نظر من کسی باید این کار را انجام دهد که در عرصه ی پژوهش و تألیف فعال تر باشد. من بیشتر در مباحث عملی سر رشته دارم تا مباحث تئوری. شاید این انتظار را ما بیشتر از بزرگوارانی داشته باشیم که در عرصه تألیف و تحقیق فعالند. یا همکارانی که من در سفرهایم به شهرهای دیگر در دانشگاهها یا آموزش و پرورش با آنها مواجه شده ام و کارهای پژوهشی مفصلی داشته اند.البته من علاقه دارم برخی از تجربیاتم را به شکل مکتوب ارائه کنم ولی متأسفانه به جز در کلاس هایم این اتفاق هنوزنیفتاده است.

آقای نجابتی در کتابی که انتشارات یساولی از کارهای شما چاپ کرده - که سری کتابهای تاثیر گذار و خوبی هم بودند-فونتی از چاپ شده به نام پرشیا که لاتین است.با توجه به اینکه کارهای شما رنگ و بوی کاملاً ایرانی دارد و اصولاً این موضوع تبدیل به مشخصه ی کارهای شما شده این فونت جهش جالب و عجیبی است. داستان آن چیست؟

درباره فونت پرشیا بارها صحبت کردم، در واقع دغدغه شخصی نبود و سفارش جدی هم نبود، دوستم آقای رضا لاهیجی که طراحی صنعتی می خواندند در دوران دانشجویی از من خواست که خط لاتینی را روی کاری که انجام داده بود برایش بنویسم و تایپ لاتین در جایی که ما بودیم امکان پذیر بود. چون فکر می کرد که خط من خوب است فکر کرد لاتین را هم خوب می نویسم. من هم با قلم نی خوشنویسی چون ابزار دیگری نداشتم سفارشی که داده بود را برایش انجام دادم. اتفاق جالبی که افتاد این بود که فکر کردم می شود این نوشته را تبدیل کرد به یک فونت چرا که یک ویژگی درونش اتفاق افتاده بود که با قلم نگارش فارسی نوشته شده بود، یعنی با همان زاویه ای که نستعلیق نوشته می شود نوشته شده بود؛ و جالب این که این را خیلی از طراحان ایرانی متوجه نشدند ولی وقتی که این فونت را ارسال کردم به یک شرکت خارجی، کارشناسان آنها این را تشخیص دادند.

ما این را در حد یک اتفاق جالب بررسی کردیم که خط لاتین را با همان زوایا و قوت های خط فارسی است نگارش شود و این را به یک فونت تبدیل کردم و هیچ وقت فکر نمی کردم زمانی به درد کسی بخورد. فقط یک کار تجربی دانشجویی بود که دوست داشتم تجربه کنم. وقتی کامل شد به پیشنهاد چند تا از دوستان نزدیک گفتیم شاید بتوان آنرا برای استفاده ارائه کرد. و وقتی در اختیار بعضی از اساتید قرار گرفت هیچ کدام استقبال نکردند چون تصورشان این بود که در کشورهایی که این همه فونت های متنوع دارند این فونت مورد توجه قرار نمی گیرد؛ واین قضیه مسکوت گذاشته شد ویکی دو سال هیچ فعالیتی نکردم تا اینکه از طریق اینترنت با بعضی از شرکت های خارجی که دراین زمینه کار می کردند ارتباط بر قرار کردیم و آنها هم پذیرفتند که فونت را بررسی کنند. شرایط Bitstream (1) از بقیه شرکت ها بهتر بود. رسماً اعلام کردند که ما ژوژمانی داریم، که در آن کارها داوری می شود اگر پذیرفته شود با شرایطی ما کار را خریداری می کنیم. ما هم علاقه داشتیم خودمان را با شرایط جهانی محک بزنیم. همراه با دوستانی که در این پروژه بودند کار را با فورمتی که خواسته بودند آماده کردیم و فرستادیم. بعد از مدتی تبریک گفتند که کار انتخاب شده و حاضرند کار را بخرند. ما هم مشتاق بودیم که فونتی با این مشخصات توسط یک ایرانی وارد بازار جهانی شود. دلیل انتخابشان هم این بود که فونت لاتین به زعم آنها با زاویه خط عربی نوشته شده است. چون آنها خیلی تفاوتی بین عرب و فارس قائل نیستند. یعنی این را درک کردند که این کار از نظر خط کرسی و محل اتصال به خط کرسی متفاوت است. و درسال 1371 نزدیک به 6000 دلار خریداری کردند. شرکت Bitstream که کارش طراحی و خرید و فروش فونت است و خیلی از شرکت های بزرگ دنیا مثل مایکروسافت و... از این شرکت فونت خریداری می کنند یا با آن شرکت ارتباط دارند. مبلغ راهم پرداختند ولی به سختی به دستم رسید. مهم این بود که این فونت به عنوان فونت یک طراح ایرانی منتشر شد و در سایت myfonts (2) مرابه عنوان طراح برتر هفته هم معرفی کردند البته به عنوان یک طراح عرب معرفی شدم.

به نظر شما چرا طراحان گرافیک در ایران فونت فارسی طراحی نمی کنند آیا علت هزینه و وقت گیر بودن و در کل مقرون به صرفه نبودن است یا حمایت نکردن دولت و نهادهای مربوطه یا نداشتن دانش کافی برای طراحی حروف؟ شما چرا خودتان تا به حال به فکر طراحی یک فونت فارسی نبوده اید؟

خیلی ها به من می گویند که چرا فونت فارسی طراحی نمی کنی؟ ساختار فونت فارسی خیلی تفاوت دارد با ساختار فونت لاتین و این را ثابت می کنم که طراحی فونت لاتین به شدت راحت تر از فونت فارسی است، حتی عملاً می توانم بگویم یک طراح در طول یک سال می تواند چندین فونت لاتین طراحی کند در حالی که یک فونت فارسی اصیل قابل استفاده در متن بیش از یک سال وقت طراح را می گیرد. با توجه به اینکه هیچ حمایت مالی هم در ایران از این کار نمی شود. ولی من خودم با این مسئله مالی در طراحی فونت کنارآمدم و حتی قصد داشتم فونتی را طراحی کنم و وقف کنم. اما هنوز نتوانستم حتی 6 ماه از وقتم را کاملاً خالی کنم و روی این مسئله متمرکز شوم. به هرحال کار دشواریست با توجه به اینکه هنوز هم نتوانسته ایم دانش طراحی فونت را ایرانی و بومی کنیم. ترجمه هایی که موجود است مربوط به حروف لاتین است. و حتی چیزی که شما در پایان نامه ها می بینید همه مربوط به حروف لاتین است. من جایی را سراغ ندارم که بومی کرده باشد. البته آقای خانجان زاده تلاش هایی کرده که قابل تقدیر است و کلاس هایی را در آموزشگاه ویژه تشکیل داده و کتابی هم قراراست روانه بازار شود. ولی در هرحال نبود تئوری این قضیه هم باعث شده که خیلی ها نتوانند به شکل حرفه ای وارد آن بشوند. اگر کاری هم شکل گرفته صرفاً تجربی بوده است. به هرحال خودم را به عنوان کسی که در این زمینه کوتاهی کرده مقصر می دانم، کاری هم ندارم که دولت یا وزارت ارشاد چه کاری باید انجام می داده است. وارد این مباحث نمی شوم. ولی خوشحالم که من دغدغه اش را دارم و اتود هایی هم دارم ولی سفارشات متعددی که درگیرش شدم مانعم شده و نتوانستم به آن بپردازم، یعنی واقعاً فرصتی نتوانستم اختصاص بدهم.

ولی ما می توانیم امیدوار باشیم فونتی در آینده از شما ببینیم؟

این دغدغه خیلی از طراحان و همکاران هست.برای ما خوب نیست که در یک نرم افزار فونتهای قابل اعتنایمان اندازه انگشت های یک دست باشد. یا خیلی از آنها را اعراب طراحی کرده باشند و ما آنها را استفاده کنیم.

این تلاش هایی که هست بطور مثال کتاب آقای قادر که دیده اید ،این ها را چقدر مفید می دانید از دیدگاه منصفانه آیا خوب بودند که ادامه پیداکنند؟

من پیرو عرضی که داشتم اصولاً با شروع این کارها موافقم و مثبت می بینم حتی با تمام مشکلاتی که در بدو تولد می تواند وجود داشته باشد. به نظر من هر کسی که بیاید تلاشی کند با تمام ضعفها و مشکلات قابل تقدیر است. کتاب آقای قادر را ملاحظه کرده ام که تحت تأثیر فضای کلاس های آقای جباری است و دیگر کارهایی که بطور مثال در تایپوگرافی بطور عملی صورت گرفته و شمشیر می کشند بر علیه اش که من بعضی اوقات سکوت هم کرده ام، نه اینکه به تمام معنا موافقم با رفتارهایی که با حروف می شود علتش این بود که به نظر من بودنش بهتر از نبود آن است. به هرحال باید طراحی حروف اصلاح شود و نباید با هر پدیده ای در بدو امر مبارزه کرد و مخالف بود و فقط انتقاد کرد. متأسفانه در بین بعضی افراد این عادی است که نشسته اند تا اتفاقی رخ بدهد و آن ها شروع کنند به حمله کردن. برخی به من می گویند که چرا در مقابل بعضی از اتفاقات سکوت کردی و هیچ نگفتی، این سکوت ناشی از این نبوده که من با تمام کارهایی که توسط غیر حرفه ای ها انجام می شود صدرصد موافقم. من همیشه گفته ام که اینطور نیست که هیچ حد و مرزی در قلمرو طراحی قائل نباشم و هر کاری را مجاز بدانم، منتها در این برهوت که به ندرت کاری را می بینیم، کسی کتابی می نویسد و کاری راانجام می دهد هرچقدر هم که مشکل داشته باشد، اگر بخواهیم که از همان اول برخورد بدی داشته باشیم دیگرهیچ اتفاقی نخواهد افتاد. این چیزی که ما در غرب شاهدش هستیم جریان مفصلی هست که باید ابتدایش را هم ببینیم، ولی ما فقط نتیجه را می بینیم، اگر از اول ببینیم آن ها هم از این کارها زیاد انجام دادند، آن ها هم کتاب نوشتند و در کتاب ها اشتباه بوده وایراد داشته اند. اینطور نبوده که از اول همه مسیر را درست رفته باشند. به مرور زمان کامل شده است. فونت هایی که امروز در غرب شاهد آن ها هستیم به گذشته ی آن ها که برگردیم خیلی از اشتباهات را پشت سر گذاشته تا به اینجا رسیدند. به این معتقدم که با یک نگاه منصفانه تر و معتدل تری به این وقایع نگاه کنیم، نکات مثبت را بیشتر ببینیم، نکات منفی را می توان بزرگوارانه از کنارشان گذشت. بگذاریم افرادی که ممکن است از نظر ما صلاحیت این کار را نداشته باشند وارد این کار شوند. ممکن است برداشت ما از این قضیه اشتباه باشد.این اعتقاد شخصیم هست. خیلی موضع انتقادی نمی گیرم مگر احساس کنم اتفاقی در حد فاجعه در حال رخ دادن است.

آقای نجابتی می خواهم واردبحث آموزش از نگاه خودتان شوم. آیا شما طراحی حروف تدریس می کنید ؟ و اگر تدریس می کنید شیوه کاریتان به چه ترتیبی هست؟

طراحی حروف به شکل قلم فارسی در برنامه کاری ام ندارم چون واقعاً وقتگیر است و حداقل نیاز به 2 تا 3 ترم هست که به نتیجه خوبی برسیم. ولی یکی دوباری که فرصتی بود که 2 ترم در خدمت دانشجویان باشم، برای نکته آموزشی و اینکه دانشجو یک شروعی داشته باشد،اصرارم بر این بود که بر پایه یک خط اصیل این کارانجام شود تا اینکه به صورت ذهنی، از دانشجویی که هنوز خط را خوب نمی شناسد یا تجربه زیادی ندارد بخواهیم این کارراانجام بدهد. من اعتقاد دارم که شروع کار باید با نگاهی به یک خط اصیل مثل قلم نسخ که در کتاب خط در گرافیک هم به آن اشاره شده، باشد. خطی که قابلیت تبدیل شدن به فونت را داشته باشد. علت آن هم این است که خط در یک سیر تکاملی دراز مدت زمانی به اینجا رسیده که الان ما شاهد آن هستیم و نادیده گرفتن تناسباتی که کامل شده و به دست ما رسیده و پرداختن به یک طراحی حروف ذهنی که در پس آن هیچ شناختی وجود ندارد و این پشتوانه نیست کمکی به بحث نوشتار فارسی نمی کند. می تواند در شهرت یک فرد دخیل باشد و فرد ادعا کند که قلم جدیدی را وارد بازار کرده است و دیگران هم معترف باشند که قلم جدیدی است. ولی اگر بخواهیم معضل نوشتار فارسی را در گرافیک حل کنیم، اگر بخواهیم ارتباطاتش را با دنیای دیجیتال برقرار کنیم، اگر بخواهیم خیلی از نواقص حروف فارسی را در استفاده رایانه و تکنولوژی یا هر جای دیگر بر طرف کنیم، نیاز به دانش دارد. همانطور که قلم (زر)، قلم نسخ روزنامه ای هم با همین نگاه طراحی شده است. علت این که این خط استفاده می شود و متداول است و مشکلاتش به مراتب از فونت های دیگر کمتر است و زیبایی بیشتری دارد و مورد استفاده طراحان قرار می گیرد همین است که اصالت را درونش بصورت غیر مستقیم شاهد هستیم، اینکه بالاخره ما یک اخلاق و سابقه ای داشتیم و استفاده از این فضاها و به روز کردن آن ها به نظر من می تواند مؤثر باشد. من هم در آن کلاسی که داشتم بر همین منوال بود. هیچ وقت از دانشجویی که سابقه زیادی ندارد و می خواهد که یک یا دو ترم خط در گرافیک را تجربه کند نمی خواهم ذهنی شروع کند به طراحی کردن. این برای زمانی است که شما یک مقدماتی را به عنوان دانشجو طی کردید و با خیلی از مسائل از قبل آشنا شدید. در این صورت می توانید به طراحی حروف ذهنی بپردازید. کمااینکه برخی از همکاران این کار را کردند. من حتی معتقدم که خط یکان و ترافیک که طراحان آن ایرانی هستند هم با همین نگاه انجام شده یعنی تناسبات بین حروف حاکی از این است که آن ها نگاهی به قلم های سنتی داشتند. شما به فونت های موجود در بازار توجه کنید می بینید فونت هایی که به صورت ذهنی طراحی شده مشکلاتی از این دست دارند و اصولاً به درد متن نمی خورند و نهایت استفاده آن ها به صورت لوگو تایپ یا یک عبارت کوتاه است. چون تناسبات به هم ریخته، خوانایی در یک پاراگراف دچار مشکل می شود، و حتی میزان توزیعش در صفحه به صورت انرژی بصری به مشکل بر می خورد و مشکلات را در کل ترکیب می توان دید. از این بابت اصرارم بر این است که با این شناخت بچه ها کار را شروع کنند. این تجربه را داشتیم که اگر 40 نفر خط نسخ را مبنا قرار دهند به 40 نتیجه متفاوت خواهند رسید. این نیست که اگر مبنا یکی باشد نتیجه هم یکی می شود.

به نظر شما عدم پیشرفت ما در طراحی حروف به علت شیوه ی آموزش مکتب خانه ای و نداشتن نگاه آکادمیک به شیوه ی آموزشی نیست؟

اگر به ریشه یابی علت ها بپردازیم شاید این به تنهایی کافی نباشد که بتواند علت نقیصه ای باشد که شما می فرمایید. ممکن است نوع آموزش و پرورش ما ایرانی ها در یک جاهایی مانع شود ولی علت اصلی نمی تواند باشد. آنقدر به نظر من تأثیر ندارد که باعث ایستایی شود. این ایستایی شاید باید جای دیگری بررسی شود. من به این اعتقاد دارم حتی درصحبت هایم هم گفته ام که این انتظاری که فقط و فقط از جریان هنر هست انتظاری بی جایی است که مثلاً ما در هیچ عرصه ی دیگر، در فرهنگ و اندیشه و فلسفه و کلام و ادبیات، حرکتی به این شکل شتابان و یا حتی آرام وجود ندارد، فقط انتظار داریم در هنر این اتفاق بیفتد. این را هم من انتظار نا به جایی می دانم که ما توقع داریم که مثلاً یک هنرمندی مانند قهرمان فیلم های هالیوودی حرکت کند و تمام این نواقص را بر طرف کند.

این روند بالاخره مسیری را دارد. زمانی که ما تولید اندیشه داریم طبیعتاً در گرافیک، در خوشنویسی و در طراحی فونت ما هم تأثیرخواهد گذاشت. مگر جریان های دیگر ما فعال هستند؟ تا آن جایی که من در جریان هستم فکر نمی کنم که الان در زمانی زندگی کنیم که فیلسوفی هم زندگی کند. کسانی هم که هستند شرح فلاسفه گذشته را همچنان دارند انجام می دهند یا در حوزه ادبیات فکر نمی کنم واقعاً بشود هنوز مقایسه ای با دوران های قبل تر کرد و ما بتوانیم اتفاقی را در مقابل گذشته عَلَم کنیم و آن را بررسی کنیم. ممکن است این رکود گریبان همه ی جریان ها را گرفته و هنر هم به طبع آن همینطور. حتی در گرافیک تجاری هم به آن اعتقاد دارم، اگر گرافیک تجاری ما نا به سامان است، ناشی از فضای صنعتی و فضای تجاری ماست. من اعتقاد دارم کشوری که در صنعت پیشرفت کرده و در خیلی مسائل حرکت رو به جلو دارد گرافیک صنعتی و گرافیک تجاری اش هم به موازات آن حرکت خواهد کرد. ما نباید فقط از نگاه یک هنرمند بررسی کنیم واز دانشگاه های هنر انتظارات خارق العاده ای داشته باشیم. البته ما در حد توان تلاشمان را می کنیم، اما بالاخره ما جزیی هستیم در یک پیکره که اگر پیکر دچار نواقصی شود اجزا نیز درگیر آن می شوند و نباید تمام توقعات ما به سمت آن جزء برود و می توان آن را در نگاه کلی بر طرف کرد.

در شرایط مدرن این اعتقاد وجود ندارد که چون استادی وارد این مرحله نشده ما به خودمان اجازه ندهیم جای خالی این قضیه را پر کنیم و یا اگر کاری انجام شد صرف انجام آن، توسط اساتید مورد انتقاد قرار گیرد.اما در ایران هنوز چنین اعتقادی وجود دارد.

من فکر می کنم کسی که بخواهد کاری را انجام بدهد، باید شروع کند به انجام دادن. حرف و حدیث همیشه هست. من همیشه مثال ملا و خر و پسرش را برای خودم یاد آوری می کنم. چون اگر شما در هر صورت فکر کنید که استاد یا همکار چه فکری خواهند کرد که کاری انجام نمی شود. بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. من حتی افرادی را که به نظر خیلی از افراد صلاحیت این کار را ندارند هم می بینم که دغدغه ی حروف دارند تشویق می کنم که وارد این جریان شوند. حتی موردی را می شناسم در همین قم که فلسفه خوانده و به بحث حروف می پردازد. چه اشکالی دارد که کسی از منظر جامعه شناسی یا ادبیات وارد بحث طراحی حروف بشود. من اصولاً تعجب می کنم که با این قضیه باید مخالفت کرد. ممکن است کسی از نگاه دیگری وارد این مبحث شود و به نگاه من هم کمک کند.

ما به عنوان طراح گرافیک با قیافه حروف سروکار داریم.ما فقط می توانیم در طراحی قیافه و اندام و فیگورش مؤثر باشیم و باز دراین عرصه یک نقاش هم می تواند وارد شود، یک نگاه معمارانه هم می تواند وارد شود.همانطور که یک زمانی هم شد. آن خط کوفی بنایی زیبایی که هنوز هم استفاده می شود و در حوزه گرافیک هم رخنه کرده، مگر نه اینکه از یک نگاه معمارانه بوده است. چه بسا معماری در یک دوره ای به این نتیجه رسیده که خط کوفی تبدیل شود به خطی هندسی که بتواند در فضای معماری با مصالحی مثل آجر استفاده شود. این ها بر اساس نیاز و بر اساس نگاه های مختلفی طراحی و استفاده شده است. حتی معتقدم محدود کردن این عرصه به افراد خاص مشکل ایجاد کند و نتوانیم از این نگاه ها و از این اتفاقات استفاده کنیم. من پیشنهاد می کنم معمارها یا خیلی از افرادی که با این مقوله ها بیگانه نیستند یا مثل بچه های رشته های دیگر مثل طراحی صنعتی می توانند وارد این مباحث شوند. مگر منعی هست که یک گرافیست طراحی صنعتی کار کند، مثلاً آقای ایگارشی این کار را نمی کند؟ مگر اصلاً ما از این مرزها داریم در خارج از کشور مثلاً کسی که کار سینما می کند دیگر حق ندارد کار گرافیکی کند؟ چه اشکالی داره بگذاریم یک نگاه دیگری وارد این عرصه شود. کاری کنیم هرچند به زعم خیلی ها اشتباه باشد.

1- Bitstream - http://www.bitstream.com

2- Myfonts - http://new.myfonts.com/fonts/bitstream/persia

۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

مصاحبه من با مصطفی اوجی


در پرونده فونت جای خالی تجربه ها، دغدغه ها و درد و دل های طراحان و پژوهش گران فونت به خصوص فونت فارسی خالی بود بر آن شدم که تا آن جا که در توانم دارم با این عزیزان گفتگویی انجام دهم، مصاحبه ای که پیش روی دارید گپی است با استاد مصطفی اوجی در روزهای پایانی بهار 1389 در دانشگاه هنر. از شروع فعالیت حرفه‌ای خود برایمان بگویید.

زمانی که دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا
ی دانشگاه تهران بودم فعالیتم را شروع کردم. سال­های 49-50 با آقای ممیز به کانون رفتم و فعالیت حرفه­ای را در واقع از کانون شروع کردم. از آنجا که رشته‌ام گرافیک بود، نگاهم با نگاه یک خطاط به خط تفاوت داشت؛ به این دلیل و با توجه به تسلطم به خطاطی، یک‌سری کارهای گرافیکی روی خط اجرا کردم. کانون مجموعه صفحاتی منتشر می­کرد که من و آقای مثقالی با هم کار می­کردیم؛ بیشترین بخش این مجموعه­ها در مورد حروف و خط در گرافیک است.
جهت تنوع فونت فارسی، حروف بُلد ((bold را دسن کردم، بعد از مدتی سایه‌دارشان کردم. البته کارهای گرافیکی‌ای که در کانون انجام می­دادم، نوآوری­هایی هم در خط داشت. از سال 49 تا 53، حدود 4‌–‌5 سال که همزمان دوره لیسانس را می­گذراندم، کارهای گرافیکی آن زمان را، که اکثراً عنوان پوسترها و خود پوسترها و عناصر تلفیقی آن­ها با فونت است، انجام داده‌ام.
پس از آن به رویال کالج انگلستان رفتم و همزمان در دفتری در لندن کار می­کردم که گرایش فونت و تایپوگرافی داشتند. اولین فونتی که به‌صورت رسمی و جدی کار کردم، سفارشی بود که دفتر مربوطه از یک شرکت دانمارکی گرفته بود؛ برای تایپ­های دایمو که لاتینش موجود بود و حروف را به‌صورت پانچ فشار م
ی­دادند و برجسته می­شد، می‌خواستند که عربی ‌- ‌فارسی‌اش را طراحی کنم. آن فونت را طراحی کردم و بعداً اسم آن ترافیک شد و البته داستانی طولانی دارد که به اسم شخص دیگری مطرح شد. صاحب‌امتیاز این فونت شرکت دایمو اینترنشتال دانمارک است که در دفتر KCT زیر نظر آقای جوک کینیر(2) طراحی کردم و مدارک آن هم موجود است.
حروف دیگری، که در سیستم زرنگار به نام اوج هست را نیز طراحی کردم که البته خیلی بد برنامه‌ریزی شده است و کرنینگ­ها و فواصل بین کاراکترها آن طور که باید تنظیم نیست. حروف یاقوت را هم اصلاح کردم، ‌البته جایی عرضه نکرده‌ام. یاقوت فرم بسیار خشنی دارد و در واقع با به کار گرفتن نوعی از قوس­های لطیف نستعلیق و نسخ ایرانی، خط بسیار نرمی از آن ایجاد کرده‌ام.

به نظر شما، چرا طراحان گرافیک در ایران به سمت
طراحی حروف نمی روند؟ آیا علت آن نبودن سفارش‌دهنده است؟

اول اینکه سفارش‌دهنده وجود ندارد، چون هر فونتی به آسانی و بسیار ارزان در دسترس است. دیگر اینکه، قانون کپی رایت وجود ندارد.
در طراحی حروف هر حرف یک آرم است، نزدیک به 90 کارکتر وجود دارد، همراه با علامت سوال و تعجب و ... . در انگلیسی 26 حرف بزرگ و 26 حرف کوچک داریم که جمعاً 52 حرف می­شود، ولی در فارسی مثلاً حرف "ب" 4 کارکتر یا "ج" 4 کارکتر دارد، و متأسفانه کسی اشراف به این کار ندارد. کسی که کار طراحی حروف فارسی می­کند باید حتماً به خط فارسی اشراف کامل داشته باشد؛ به‌خصوص به خط نسخ چون تمام فونت­هایی که طراحی می­شود بر اساس خط نسخ است. دیگر اینکه باید ساختار حروف لاتین را هم خوب بشناسد. همچنین باید در طراحی قوی باشد و بتواند یک فرم را به‌خوبی ساده کند؛ به ‌عبارتی باید هم گرافیست خوبی باشد، هم خوشنویس خوبی باشد و البته حروف لاتین را هم خوب بشناس
د. یک مسئله مهم که در طراحی فونت و حتی در طراحی آرم مطرح است، مسئله خطاهای بصری (optical illusion) است. طراح باید به گونه‌ای طراحی کند که برخی عناصر با اینکه واقعاً نیستند، دیده شوند. مثلاً در طراحی فونت زاویه قائمه وجود ندارد، اما باید طوری طراحی کرد که زاویه قائمه دیده شود.

پس شما یکی از علت­های اساسی را ضعف دانش طراحان گرافیک می­دانید؟

بله، متأسفانه برخی حتی خط فارسی را هم خوب نمی‌شناسند.

نظرتان درباره مسائل مالی که برخی طراحان از آن گله می‌کنند چیست؟

به اعتقاد من حتی اگر بودجه هم تأمین شود و همه شرایط آماده باشد، مطمئن باشید که کار موفقی از آب در نمی­آید؛ برای انجام یک کار باید ابزار آن را داشته باشیم که متأسفانه آن ابزار وجود ندارد.

وقتی من خط نسخ را نام می­برم، هر نسخی منظور نیست؛ مثلاً نسخ خطاطان زمان قاجار یا قبل از آن مانند نستعلیق، به نوعی در آفرینش سواد و بیاض فی‌البداهه عمل شده و مثلاً "فی" روی "ب" گذاشته شده است. طراح باید آن‌ قدر تسلط داشته باشد که روی یک خط کرسی همه را به هم بچسباند و در عین‌حال مشکل فضای منفی ‌-‌ مثبت کم داشته باشد یا اصلاً نداشته باشد.

قبل از رفتن به انگلیس روی خط لاتین اشراف چندانی نداشتم و نزد آقای کینیر ساختار خط لاتین را آموختم. پیش از انقلاب، با شناخت خوبی که از خط نسخ داشتم، یک کرسی دقیق و مستقل برای آن تعریف کردم؛ چیزی که الان در فونت­های فارسی می­بینم، تا در خطوطی مانند سُربی و روزنامه­ای.

وقتی Line های خط ترافیک را می­کشیم در حقیقت­ 4 Line دارد؟

بله، 4لاین بسیار دقیق دارد. یعنی باید داشته باشد. استروک­های پائین مثل "و" "ر" "ن" "س" "ش" "ع" و تمام آن­هایی که از خط کرسی اصلی پائین­تر می­آید. این حروف در طراحی حروف لاتین روی بیس‌لاین هستند و خط بالایی، الف و لام و کاف و آن­هایی که بالای کرسی هستند، در اصطلاح با اسندر میزان می‌شوند.

شما گفتید که پایه حروفی که طراحی کرده­اید از لاتین گرفته‌اید؟

بله پایه طراحی را از لاتین گرفته­ام.

آیا همتای لاتین هم برایش طراحی کرده­اید؟

یکی از فونت­هایم را طراحی کرده­ام. در پروژه­ای به نام "همنشینی حروف فارسی و لاتین".

برای ترافیک، فونت لاتین هم سفارش داده بودند؟

خیر، شرکت دایمو خواسته بود که ضخامت خط ترافیک کاملاً یکنواخت باشد، مثل Helvetica (3) که برای پیدا کردن آن حروف از خط Transport (4) استفاده کردیم؛ چون این خط هم مانند Helvetica است و فرم­های فارسی آن‌ را از حروف زر بُلد گرفتیم، ولی اساس کار همان Transport بود.

روش­های تدریس زیادی برای طراحی حروف وجود دارد؟ بله، روش زیاد است ولی نتیجه چیست؟ چون نتیجه است که نشان می­دهد کدام روش درست است. نتیجه است که زمانی Text می­شود یا کالیگرافی یا بیلبورد که بایستی به گونه‌ای باشند که از فاصله دور خوانده شوند و حروف درهم نروند یا از هم باز نشوند. نظرتان راجع به اینکه از روی لوگوتایپ، مثلاً از روی نشانه "بیمه آسیا"ی آقای اسدالهی حروف طراحی کنیم چیست؟ به نظرم اشتباهترین کار است. به اصطلاح سرنا را از ته نواختن است.

روش تدریستان برای طرحی حروف فارسی چگونه است؟

یک ترم حتماً آموزش خوشنویسی خط نسخ می‌دهم تا دانشجویان تمام تناسبات و اصول را بیاموزند. ترم دوم مسایل Conceptual حروف را یاد می­دهم که چگونه محتوا را در یک کلمه نشان دهند، مثلاً غم را به گونه­ای بنویسند که غم در آن دیده شود یا تعصب و... . ترم سوم هم یک‌سری حروف طراحی می­کنند و ترم چهارم طراحی مونوگرام و لوگوتایپ و... .

طراحی لاتین هم آموزش می­دهید؟

خیر چون وقت محدود است، اما درحد لوگو‌تایپ آموزش می­دهم.

تا به حال به این فکر نکرده­اید که روش تدریس خود را به‌صورت یک کتاب مدون منتشر کنید؟

کار بر روی حروف باید تحت حمایت مکانی چون دانشگاه باشد. اگر کتابی در روش تدریس هم نوشته شود، باید به دانشگاه­ها داده شود. امروزه هر کسی روش تدریس خود را دارد و همه تصور می­کنند روش آن­ها درست است.

با توجه به سابقه طولانی در این زمینه، به فکر تشکیل گروه برای تهیه شناسنامه فونت­ها نیستید؟

این کار مستلزم وجود حامی مالی­ست। اگر من کاری در زمینه فونت انجام داده­ام، در واقع از روی علاقه بوده است। کار من Self Promotion است و کارفرمای خودم بوده­ام، من هم مثل یک نقاش برای لذت خودم فونت را طراحی کرده­ام। مثلا فونت اوج را پس از طراحی ارائه داده­ام و از من خریداری شده است.

تاکنون به فکر اصلاح فونت­هایتان (مثلاً فونت ترافیک) نیفتاده ­اید؟

اگر حامی یا سفارش‌دهنده­ای وجود داشته باشد تا هزینه­ کار را تأمین کنـــد، مسلماً بسیار از این کار لذت می­برم به نظرم بیش‌ترین نیاز ما در گرافیک امروز نه پوستر، لوگو و لوگوتایپ خوب، بلکه فونت خوب است؛ زمانی‌که فونت خوب داشته باشیم، به تبع آن پوستر خوب هم خواهیم داشت و فونت بخشی از آن اثر گرافیک خواهد بود. معتقدم اگر کسی می‌خواهد کار ماندگاری داشته باشد و نیاز جامعه را نیز برطرف کند، طراحی فونت خوب بهترین کار است.

همانطور که اشاره کردید،یکی از مشکلات طراحان این است که مثلاً فونتی را برای مجله یا کتاب انتخاب می­کنند و اگر در آن کتاب به یک کلمه لاتین برخورد کنند دچار مشکل می­شوند.

بله، حتی کار دو زبانه، که معمولاً باید نزدیک‌ترین فونت را انتخاب کنند، که اکثراً وجود ندارد. کسی تا به‌ حال حروف فارسی را مثلاً با فونت Time انگلیسی تطابق نداده است. البته کاملاً شبیه هم نمی­شوند، بلکه عناصری تطبیقی دارند.

به نظر می­رسد زمانی‌که فونت فارسی طراحی شده باشد، طراحی حروف لاتین آن کار دشواری نخواهد بود؟

اینطور نیست، چون لاتین هم قواعد پیچیده خاص خودش را دارد. نمی­توان گفت که مثلاً براساس خط «زر»، یک حروف لاتین طراحی کنیم، بلکه بر عکس این موضوع اجرایی­تر است؛ یعنی از لاتین به فارسی.

فونت­هایی که در حال حاضر برای Text استفاده می­شود چه مشکلاتی دارند؟

فونت­ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که اگر شما از 6-8 پوینت پائین­تر بیایید، به ‌لحاظ فیزیکی و اپتیکی بعضی جاها خورده می­شود، مانند انتهای جیم یا شکستگی جیم یا واو. در طراحی حروف همه این­ها باید در نظر گرفته شود.

در فونت­های خودتان رعایت شده است؟

در بین فونت­هایی که طراحی کرده­ام، در فونتی که شبیه یاقوت است و به عنوان Text طراحی کرده­ام این را موارد را در نظر گرفته­ام.

یعنی شما اعتقاد دارید که فونت متن و فونت تیتر باید جداگانه طراحی شود؟

ممکن است ساختار کلی یکی باشد، ولی روی مسائل فیزیکی و ضخامت­ها باید دوباره کار شود، زیرا زمانی ‌که ما استروک می­دهیم یک با ضخامت یکسان دور همه­ حروف قرار می­گیرد و تناسبات تفاوت می­کند و جاهایی باید حتماً اغراق شود و جاهایی کم شود. مثلاً حفره­های «و» اگر بدون تناسب باشند، خورده می­شوند.

پس فونت یاقوت اصلاح شده را که در سایت شما موجود است، برای Text پیشنهاد می­کنید؟

بله

آیا معتقدید برای محصولات دنیای مدرن اینترنت، گوشی­های موبایل و...، باید فونت جدیدی طراحی کنیم که با فرهنگ نوشتاری و گفتاریمان همسان باشد، همان‌طور که عرب‌ زبان‌ها این کار را کرده­اند و ما از آن استفاده می­کنیم؟

همان‌طور که گفتید عرب­ها برای خود حروفی کاربردی طراحی کرده­اند که ما از آن­ استفاده می­کنیم، ولی از آنجا که ما کاراکترهایی مختص زبان خودمان داریم -‌ مثلاً «ی» بدون نقطه­های زیر آن و ...‌- می­توانیم فونت جدید و مخصوصی داشته باشیم؛ هم از نظر رسم­الخط ایرانی و هم از نظر زیباشناسی خط ایرانی. چون به هر حال خطی که عرب­ها طراحی کرده‌اند سلیقه ما را اغنا نمی­کند. در صورت وجود حامی، می­توان خطی طراحی کرد که حتی زیبایی­های خط نستعلیق را داشته باشد.

نظرتان راجع به خطوط نستعلیقی که به‌صورت فونت و نرم‌افزار در بازار هستند چیست؟

خطوط نستعلیقی که وارد نرم­افزار شده­اند را همه نمی‌توانند استفاده کنند. مسئله­ای که در نستعلیق وجود دارد، به اصطلاح خطاط­ها، سواد و بیاض و به اصطلاح ما فضای مثبت و منفی است و نیز خط کرسی. خط خوب نستعلیق را حتماً باید یک خطاط بنویسد و یک فرد معمولی نمی­تواند بنویسد، زیرا بر اساس کمپوزسیون، خطی که خطاط می­خواهد ایجاد کند، کشیدگی­های فرم­های مختلفی را انتخاب می­کند، ولی یک اپراتور این قابلیت را ندارد و نتیجه کار حتی زشت­تر از خطی مثل یاقوت یا خطوط دیگر می­شود.

یعنی شما اعتقاد دارید که کار بیهوده­ای بوده و به خط ضرر زده­اند؟

ضرر که خیر، ولی برای همگان قابل استفاده نیست.

یعنی یک خطاط یا طراح گرافیک باید از آن استفاده کند؟

بله، مثلا کتاب­های درسی را با خط نستعلیق نوشته­اند، ولی کار اپراتوری آن ‌را یک خطاط انجام داده و کرسی‌بندی کرده است و این موفق است.

یعنی استفاده کننده­اش مهم است؟

بله، چون یک خطاط خوب فقط این نیست که بتواند «ی» یا «ن» را خوب بنویسد، بلکه باید بداند کجا آن­ را بگذارد، کجا بکشد، چه فرم «هـ»‌ای را کجا استفاده کند، و حتی فواصل نقطه­ها را چگونه روی هم بچیند که انسجام بصری خوبی داشته باشد و همه­ی این­ها مهم است.

در مورد بقیه فونت­های که این نرم­افزارها چطور مثل ثلث و نسخ و... ؟

آن‌ها نیز همین مشکلات را دارند، چون مثل فونت­های یاقوت و تیتر نیستند که بدون توجه به صفحه مانیتور تایپ شوند و کنار هم بنشینند، هر کاراکتری باید جابجا شود و خطاط فی­البداهه یک کمپوزسیون بچیند.

خود نرم‌افزارها چطور؟چلیپا،میرعماد یا کلک؟

در بین این­ها کلک بهتر است ظاهرا آقای اخوین آن را نوشته­اند. یقیناً از چلیپا بهتر است، منتها کسی که با آن کار می‌کند، باید مسلط باشد و هر کلمه را در ارتباط با بقیه کلمات چگونه بنویسد که از لحاظ بصری زیباتر باشد. در چلیپا‌نویسی قواعد خاصی وجود دارد و باید تناسب وجود داشته باشد و مثلاً در دو مصراع چه حروفی باید کشیده شوند که جوابگوی هم باشند و خطاط می­داند کجا کشیدگی لازم است، بعضی نرم‌افزارها کشیدگی را در جای نادرستی اعمال می­کنند، مثلا بین «م» و «ن» در کلمه «انجمن» که باعث بـــدخوانی آن می­شود.

1. مصطفی اوجی http://www.owjinet.ir/

2. Jock Kinneir http://designmuseum.org/design/jock-kinneir-margaret-calvert

3. Helvetica http://en.wikipedia.org/wiki/Helvetica

4. Transport http://en.wikipedia.org/wiki/Transport_ (typeface)



۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

سید آیین اوجانی

سید آیین اوجانی|خط نگاره|تکنیک: مرکب روی مقوا|اثر شعیب ابوالحسنی|پیش کش به سید آیین اوجانی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

طراحی روی لباس:
تایپوگرافی |امید هیچ معجزی زه مرده نیست، زنده باش|شعر:ه.ا.سایه
اثر:شعیب ابوالحسنی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

لیلا خادمی بمی


لیلا خادمی بمی|خط نگاره|تکنیک: مرکب روی مقوا|اثر شعیب ابوالحسنی|پیش کش به لیلا خادمی بمی